jok
یه دفعه یه آبادانیه تو بیابون گم میشه ، و داشته از تشنگی میمرده ....
خلاصه هی میگفته آب آب آآآآآ آب .... یه دفعه میرسه به یه چشمه دستاشو
میزنه تو آب میکشه به موهاش میگه آخیــــــــــش ، وُلک راحت شدم تیپ موهام
خراب شده بود داشتم میمردما
-
با عرض معذرت این دو ، سه تا جک پائینی یک کم ضایع بازی داره ها ، شما
نخونید ..... خانم معلمه سر کلاس از یه بچه تخسه می پرسه: اگه سه تا گنجشک
سر یه شاخه درخت نشسته باشن، بعد ما یکیشون رو با تیر بزنیم، چند تا
گنجشک رو درخت میمونه؟ بچهه میگه: هیچی! معلمه میگه: نخیر دو تا میمونه.
بچهه میگه: خوب اون دو تا هم از صدای تیر فرار میکنن دیگه. معلمه یکم فکر
میکنه، میگه: جوابت درست نبود ولی از طرز فکرت خوشم اومد! بعد شاگرده
میگه: خانم حالا ما یه سوال بپرسیم؟! معلمه میگه : بپرس. پسره میگه: اگه
سه تا خانم تو خیابون بستنی بخورن، اولی گاز بزنه، دومی لیس بزنه و سومی
میک بزنه، کدومشون ازدواج کرده؟! معلمه یکم فکر میکنه، میگه: خوب معلومه،
سومی! بچهه میگه: نه...جوابتون درست نبود. اونی که حلقه دستشه ازدواج
کرده، ولی از طرز فکرت خوشم اومد
-
ترکه میره دکتر، میگه: آقای دکتر مدتیه که احساس پوچی میکنم! دکتره میگه:
یعنی چی؟ ترکه میگه: مثلاٌ الان یک ساله میدونم که زنم خرابه.. ولی عین
خیالم نیست! دکتره میگه: خوب تو بعضی شرایط این میتونه طبیعی باشه. ترکه
میگه: نه آقا دکتر، آخه دخترم هم تو کار هروئینه، ولی من خیالیم نیست.
دکتره میگه: خوب این هم دلیل نمیشه... ترکه میگه: نه آخه آقای دکتر، الانم
که شما جلوم نشستین، انگار دارم با .....م حرف میزنم
یه دفعه بامشاد داشته با پیچ گوشتی به ناف شکمش ور میرفته یکهو پیچ شکمش باز میشه باسنش می افته
یکشنبه 1 آبان 1390 - 9:41:10 AM